بازاریابی چریکی پاسخی علمی به نیاز کسب و کارهای کوچک برای بقا در بازارهای رقابتی سنگین است. این روزها که خصوصا اجناس چینی در حال تبر زدن به ریشه تولیدات داخلی ایرانی است، حضور رقابتآمیز کسب و کارها و تولیدی های کوچک ایرانی در بازار رقابت بیش از پیش نیازمند حمایت و مراقبت برای بقا هستند.
بازاریابی چریکی که به بازاریابی پارتیزانی هم شناخته می شود، می تواند این نقش حمایتی را بر عهده گرفته و بدون نیاز به برنامه ریزی های حرفه ای و متخصصین سطح بالا به کسب و کارهای کوچک کمک نماید که حریف رقبای خارجی و دید غلط مخاطبینشان درباره بهتر بودن کیفیت کالاهای خارجی بشوند. بازاریابی چریکی برای شماست اگر میخواهید کسب و کاری راهاندازی نمایید و مطمئنید که باید موفق شوید و به علاوه هزینه های کلانی برای تبلیغات کسب و کارتان ندارید. بازاریابی پارتیزانی به کار شما می آید اگر کسب و کار کوچکی را اداره میکنید ولی در وضعیت بازار رقابتی ، بازار خود را خراب توصیف می کنید و بازارتان انتظارات لازم را برای شما برآورده نمی کند. بازاریابی چریکی این وعده را به شما میدهد که با رعایت چند نکته ساده موفق خواهید شد تحولی در وضعیت اقتصادی کسب و کارتان ایجاد نمایید و از نتایج آن حیرت زده شوید.
اگر مردمی باشند که مایل به مراوده با کسب وکار شما باشند، بازاریابی این توانائیست که شما بتوانید عقاید این مردمان را وابسته به صلح کسب و کارتان نگه داشته یا عوض نمایید. جملاتی مانند اینکه «نوشابه فقط پپسی» را زیاد شنیده اید و جملاتی مانند اینکه «حالا یکبار هم نوشابه زمزم را امتحان کن! جدیداً بسیار خوشمزه شده» را هم بارها شنیده اید. دقت کنید توانائی نگه داشتن یا عوض نمودن عقاید مردم! من این را می دانم که کاتلر نویسنده بازاریابی خوب شناخته شده در ایران که هنوز نوشته های دهه هفتادش در دانشگاه های ما آموزش داده می شوند نظری مخالف با این تعاریف من دارد. من کتابهای وی را بارها خوانده ام! امیدوارم شما بتوانید نتیجه آموزش های کتاب های کاتلر را در بازار ایران ببینید و بتوانید تشخیص دهید که آن آموزش ها ، بازاریابی را در این بحران بازار ما تا چه حدی به یک شوخی تبدیل نموده. بنا بر این خواهش می کنم اندک فرصتی بدون هیچ پیشقضاوتی به من بدهید تا آنچه را که میتواند در کسب و کارهای امروز ما ایرانیها تغییرات جدی بوجود بیاورد را با شما در میان بگذارم و برای این کار لازم دارم تا شما مرتبا در ذهنتان نگویید« نه!این تعریفش نیست و آن تعریف درست است!»
خوب بعد از این جنگ اول بیایید به بحثمان برگردیم: اگر شما در فکر راه اندازی یک کسب و کار کوچک هستید و یا مالک یک کسب و کار کوچک مانند یک مغازه، یک تولیدی کوچک ، یک وب سایت اینترنتی یا حتی یک مزرعه هستید ، قبل از انجام هر کاری باید زمانی را صرف برنامهریزی برای آنچه میخواهید انجام دهید نمایید و برنامه درست و دقیقی برای انجام بهترین کار ممکن داشته باشید. محور این برنامه که شما باید برای کسب و کار خودتان ترتیب دهید و پس از آن از روی آن به کسب و کار مشغول شوید را باید چگونگی برخورد با مردمانی که با کسب و کار شما مراوده دارند ،تشکیل دهد. دست آخر ایشان هستند که بابت فعالیت شما به شما پول پرداخت خواهد نمود و یا بابت مواد اولیه از شما پول دریافت خواهند نمود و به هر جهت یکی از مهمترین دلیل راه اندازی کسب و کار توسط شما هم همین پول مورد بحث در این وسط می باشد. خوب اگر محور برنامه شما را مردمان درگیر با کسب و کارتان تشکیل میدهد پس باید بتوانید اهمیت نگه داری یا تعویض عقاید ایشان را در مواجهه با کسب و کارتان درک نمایید! بنابراین شما میتوانید مطابق با تعریف بالا این نکته را بدانید که بازاریابی تا چه میزان برای کسب و کار شما حیاتی است. آنچه به عنوان بازاریابی سنتی میشناسیم، نوعی ایجاد تمایل در بازار نسبت به محصولمان با تکیه بر قدرت پول و تبلیغات سهمگین است. این نوع بازاریابی هر چند میتواند برای هر کسب و کاری معجزه نماید اما اشکال آن در اینجاست که تنها چند شرکت بزرگ مانند ایران خودرو، سایپا ، شرکت نفت و بانک های رنگ و وارنگ میتوانند از آن استفاده نمایند. برای تولیدی ها و شرکت های متوسط مانند کارخانه هائی مثل چی توز ، کاله، بهران و امثال آنها حیطه ایست که تنها گهگاهی میتوان به آن نزدیک شد و البته با احتیاط! و در نهایت کسب و کارهای کوچک مانند فست فود فروشی سر خیابان ما هم البته باید آن را بکلی فراموش نماید! علت این امر هم هزینه سنگین این نوع بازاریابی است. هر شرکتی نمیتواند از عهده روزی تنها ده دقیقه تبلیغ تلویزیونی در کانال یک ایران بر اید! اینجاست که من با جدیت میگویم هنوز هم بازاریابی برای صاحبان کسب و کارهای کوچک امری مهم و حیاتی است! ولی نوعی از بازاریابی که مخصوص کسب و کارهای کوچک و متناسب با هزینه های آنها طراحی شده باشد و بتواند از هزینه های اندک نتایج بزرگ به ارمغان بیاورد. بازاریابی چریکی دقیقاً این مفهوم را پوشش میدهد و این قدرت را دارد که همان معجزه بازاریابی سنتی را برای شرکت های کوچک به ارمغان بیاورد. اجازه بدهید در همین ابتدای کار تکلیفمان را با مقدار هزینه های بازاریابی پارتیزانی یا چریکی مشخص نماییم. منظور از کم هزینه بودن بازاریابی چریکی به هیچ وجه بی هزینه بودن آن نیست. به هر جهت شما همیشه باید مبلغ مشخصی را بطور ثابت برای برنامه های بازاریابی خود در نظر بگیرید. این کار را نوعی سرمایه گزاری در نظر بگیرید و ایمان داشته باشید که اگر آن را بدرستی انجام بدهید بازگشت سرمایه شگفت آوری برای شما به ارمغان خواهد داشت.